حانیه جانحانیه جان، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره
حسین جانحسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

ثمره عشق ما

**************** خداروشکر ماهم عمه شدیم***************

1392/5/12 13:19
نویسنده : مامانی
1,147 بازدید
اشتراک گذاری

هوراهوراهوراهوراهوراهوراهوراهوراهوراهوراهورا

چند روزیه ثانیه شماری می کنم برای ورود این فسقلی دیشب تاصبح خوابم نبرد این قدر استرس داشتم که تپش قلب گرفتم بعد از نماز صبح کم کم چشام گرم شد که آقای شوهر بیدارم کرد گفت داداشی یه تک به خونه زده منم سریع شمارش رو گرفتم که اشغال بود مامانم اینها هم رفته بودن بیمارستان (منم ازاینکه استرس برام خوب نیست نرفتم)به گوشی مامانم زنگ زدم گفتن که هنوز خبری نیست وای خیلی حالم بد بود نمی دونستم چه کار کنم فقط دعا می کردم چند باری زنگ زدم که مامانم گفت هنوز خبری نیست بالاخره مامان زنگ زد وگفت خدارو شکر خانم داداش نازنینم زایمان کرده هم خودش هم بچه خوبن منم لباسای دخملی رو پوشیدم وبا همسری راهی بیمارستان شدیم البته با دسته گل وشیرینی ولی نذاشتن بریم داخل اتاق خصوصی ها پر بود فعلا باید صبر می کردن خلاصه سرتون ودرد نیارم با پارتی بازی یه بنده خدا مارو فرستادن داخل طفلک حانیم راهش ندادن مجبور شدیم به اجبار همراه باباش بفرستیمش خونه منم رفتم بالا نی نی رو تازه تحویل داداشی دادن الهی عمه قربونش بره مثل ماه می مونه اینم عکس نازش

راستی اینم عکس حانیه آیا شبیه همن؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

عاطفه
14 مرداد 92 8:36
قدم نورسیده مبارک. چشممتون روزشن . هر دو نازن ولی معلوم نیست شبیه هم هستن یا نه ! ایشالا با عکسای بدی نظر دقیق تری ارائه میکنیم عمه خانم


ممنون عاطفه جان
زری مامان مهدیار
14 مرداد 92 12:19
ایشالا قدمش خیر باشه
من که هنوز نه عمه شدم و نه خاله ولی فک کنم عمه شدن خیلی شیرین باشه
خیلــــــــــــــی شبیه حانیه جونه


مرسی
فرشته
15 مرداد 92 5:33
سلام ای جونــــــــــــــــــــــــم عمه شدنت مبارک راستی من بلد نیستم تشخیص بدم
فرشته
18 مرداد 92 5:03
سلام گلم عیدت مبارک


عید شما هم مبارک خواهر
هیراد و عمه لیلاش
18 مرداد 92 16:17
بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد

بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد

معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد

عید سعید فطر بر شما مبارک


عید شما هم مبارک
زری مامان مهدیار
20 مرداد 92 0:49
عید شما هم مبارک عمه خانوم
امروز برات نظر گذاشته بودم فکر کنم ثبت نشده
نی نی هم ایشالا اواسط مهر میاد


ان شاالله
عاطفه
21 مرداد 92 17:24
مامان جونی عمه شده دیگه وقت آپ کردن نداره ؟

لیلا مامان هانیه
31 مرداد 92 15:58
عمه شدن مبارک عزیزم
انشاالله منم عمه بشم
وبلاگ حانیه جون خیلی خوشگله اگرچه من خیلیشو ندیدم آخه رمزی بود
انشاالله پر باشه از خاطرات خوش...


قربونت برم عزیزم ان شاالله عمه شدن خودت
دراسرع وقت رمزارو برات می فرستم
مامان تسنيم سادات
3 شهریور 92 15:54
مبارك باشه عمه شدين ...
مقامتون يه پله بالاتر رفت


ممنون
فرشته
4 شهریور 92 18:21
سلام عزیزم خوبی؟
خصوصی


ممنون خواهر
مامان اميررضا كوچولو
5 شهریور 92 22:00
سلام عزيزم .... ممنون كه به وب پسرم اومدي و قدم رو چشمام گذاشتي ... عمه شدنت هم مبارك ... من رمز نداشتم عكساتو ببينم ... ولي ممنونم كه برا همسرم دعا كردي

با خوندن وبتون دلم خیلی شکست انشاالله همسرتون هرچهزودتر سلامتیشون رو به دست بیارن
فرشته
7 شهریور 92 0:54
سلام نمیدونم چرا اینجوری شده واسه خودمم اینجوری شده
خودمم نمیتونم وارد بشمدوباره امتحان بکن.


خیلی امتحان کردم الانم امتحان کردم نمی شه
حالت خوبه ؟نگرانتم
مامان نفس طلایی
7 شهریور 92 14:13
سلام عزیزم قدمش مبارک .. انشالله همیشه سالم و صالح و نامدار باشه ... واقعا عمه شدن هم عالمی داره ... من که عاشقشم

ممنون عزیزم
مامان نفس طلایی
8 شهریور 92 21:45
خصوصی
فرشته
12 شهریور 92 13:33
سلام به محض اینکه صفحه وبم باز شد امتحان کن نذار کامل وبم باز بشه اینجوریمیتونی رمز را وارد کنی خودمم اینجوری میرم


نمیشه
مامان نفس طلایی
13 شهریور 92 23:46
🌹مامان تسنيم سادات
14 شهریور 92 1:13
سلام عزيزم
خودت خوبى ؟ حانيه گلم خوبه ؟ نى نى خوبه ؟
ايشالله كه سلامت باشيد همگى
بفرماييد خصوصى


ممنون خداروشکر خوبیم
فرشته
14 شهریور 92 13:37
مطلبم رو کلا برات خصوصی میذارم
زری مامان مهدیار
15 شهریور 92 16:26
مامانی گل تو هم که از ما بدتری و دیر به دیر آپ می کنی
بابا دلمون تنگتون شده یه ذره بنویس برامون


می نویسم زهرا جون چشم
☁☀☁. مامان تسنيم سادات
16 شهریور 92 1:08
حانيه گلم روزت مبارك نازنينم
مامان طهورا عسلی
28 شهریور 92 1:05
البته میدونستم هااااا فراموش کرده بودم. الان که فکر کردم یادم افتاد....