حانیه جانحانیه جان، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره
حسین جانحسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

ثمره عشق ما

نماز عید فطر

امروز صبح ساعت 6/5از خواب بیدارت کردم فکر نمی کردم تا بگم می خوایم بریم نماز عید اینقدر سریع بیدار بشی اما خیلی دختر خوبی بودی مثل همیشه سریع لباسهات رو عوض کردم چند تا لقمه بهت دادم وبقیه رو برات برداشتم وهمراه بابا جون راه افتادیم وقتی داخل مصلی رسیدیم دیدم اصلا جابرای نشستن نیست وهمه زیر انداز آوردن ماهم که نیاورده بودیم خیلی ناراحت شدم گفتم بریم عقب تر شاید جای خالی باشه وقتی عقب رفتیم دیدم بله چیزی که زیاده جایه خالیه (نمی دونم این چه اخلاقیه که خانم ها دارن آخه بگو اگه جلوی در نشینید نمی شه حالا یه دقیقه دیر تر برسید خونه بنده گان خدا اونهایی که مثل من فکر می کردن اون عقب رو هم نمی اومدن ببینن همون جا بدون زیرانداز روی آسفالت ها نشسته ...
22 شهريور 1391

در پناه امام زمان

این روز ها یادگرفتی میری از داخل حیاط برا مامانی گل می چینی با اون دستای کوچولوت به مامان هدیه می دی می دونی چه قدر گل دوست دارم امانمی دونی گل زندگیم تویی وهرروز بادیدن روی ماهت انگارگلستان رو بهم هدیه می دن ان شاالله خدا همه بچه هارو برای مامان وباباهاشون نگه داره آمین اینم نمونه گلهای که به من دادی با اون دستای کوچولوت ...
17 شهريور 1391

بدون شرح

در پی ارشادات تلویزیون مبنی بر اینکه هر چی کاغذ کمتر استفاده بشه درختان بیشتری می مونن شما از اونجا که خیلی دختر گوش به حرف بدهی هستی سریع این پیام رو دریافت کردی وبهش جامه عمل پوشوندی اینم نمونش ایین پای بابایه این داستان ادامه دارد........... صرفه جویی تا این حد؟؟؟ دیوار خونه اینم از روتختیمون  دستت ...
25 مرداد 1391

کتاب های گل دختر

  الان که شمردم حدود 100تا کتاب داری که خودم هم تعجب کردم تقریبا نصفش رو مامانی وبابایی از نمایشگاه کتاب گرفتیم بقیشون رو هم من از نمایشگاه حوزه  گرفتم ...
25 مرداد 1391